من هیچ وقت نمی خواستم که وبلاگم یه وبلاگ خبری بشه . اما وقتی یکی از دوستان در کامنت برام یه مطلبی رو گذاشت و من هم رفتم دنبالش یه خبری رو تو سایتها دیدم که به چند علت حیف دیدم نذارم . به خاطر اینکه موضوع خبر یک دانشجویه که خیلی با شهامت بوده که اگه دانشجو از دانشجو حمایت نکنه هیچ کس دیگه طرفشو نمی گیره . بعد اتفاقیه که اولین بار می افته و برای شجاعتش باید بارها و بارها نوشت . پس حتما بخونید :
روز چهارشنبه در دیدار نخبگان با رهبری پس از ایراد سخنان تعریف و تمجید که هرساله در این دیدارها از رهبر انجام میشود، یکی از دانشجویان ریاضی دانشگاه شریف و برنده المپیاد جهانی ریاضی با شجاعت از میان جمع برخاسته و خواستار اجازه صحبت در پشت تریبون شده است. علی رغم واکنش منفی گردانندگان برنامه که سعی در ساکت کردن این دانشجو داشتند، بالاخره رهبری به وی اجازه صحبت داد که درادامه این دانشجو حدود 20 دقیقه به انتقادات صریحی از نظام و شخص رهبری پرداخت.
به گزارش موج سبز آزادی این دانشجوی شجاع انتقادهای خود را در چهار بخش دسته بندی کرده بود و در تمام چهار مورد با اظهارات خود شخص رهبری را مورد انتقاد قرار داد. اظهارات وی گاه با تشویقهای بریده حاضرین همراه بوده که برای مدتی جلسه را از روال «از پیش تعین شده» خارج کرد به طوری که دوربینهای صداوسیما را نیز برای دقایقی خاموش کردند. انتقادات وی از رهبری شامل چهار بخش زیر بود:
1- انتقاد از صداوسیما بخاطر وارونه جلوه دادن حوادث پس از انتخابات، تحریک هر چه بیشتر مردم و تخریب چهرههای موجه و مورد علاقه مردم؛ وی با بیان اینکه رییس صداوسیما توسط رهبر انتخاب میشود، مسئولیت تمام اشتباهات صداوسیمای میلی را متوجه شخص رهبری دانست.
2- ایجاد فضای امنیتی برای رسانهها و تعطیلی روزنامههای منتقد؛ وی با انتقاد از فضای امنیتی حاکم بر رسانهها خواستار توقف روند تعطیلی روزنامههای منتقد شد و با بیان اینکه روزنامهها باید بتوانند از رهبر هم انتقاد کنند روند حاکم بر مطبوعات را ویرانگر قلمداد کرد.
3-عدم امکان انتقاد از شخص رهبری در جامعه و اشاره به اینکه رهبر نیز مانند دیگر افراد جایزالخطاست و اینکه باید به متفکرین اجازه داده شود تا بتوانند از رهبر انتقاد کنند؛ وی با بیان اینکه اطرافیان رهبر از وی یک بت بزرگ ساخته اند از این روند به شدت انتقاد کرد.
4- وارد کردن انتقادات جدی به سیکل قدرت در جمهوری اسلامی ایران و ساختار شورای نگهبان و مجلس خبرگان؛ وی با اشاراتی صریح ساختار قدرت در کشور را مورد حمله قرار داد و اظهار داشت که این روند خطر بزرگی برای مردمسالاری دینی در جمهوری اسلامی است.
در واقع دلیل اصلی اینکه رهبری در چنین جلسهای مجبور به بیان اظهاراتی در مورد وقایع پس از انتخابات شد انتقادات صریح این دانشجو بوده است. اخبار تایید نشده حاکی از این است که این دانشجو در پایان برنامه با برخورد نیروهای امنیتی مواجه شده است.
دفتر نشر آثار آیتالله خامنهای در یادداشتی با عنوان «حواشی» دیدار با نخبگان علمی و فرهنگی در اینباره آورده است:
/...پس از آخرین نفری كه برای مطرح كردن دیدگاههای خود نوبت داشت، حاضران منتظر صحبتهای رهبر انقلاب بودند كه ایشان از مجری برنامه میپرسند: «از دوستانی كه قرار بوده صحبت كنند، كسی باقی ماند؟» مجری میگوید: «اگر شما اجازه اجازه بدهید، همهی جمع هزار نفرهای كه اینجا هستند، دوست دارند صحبت كنند...» همه میخندند. در این میان چند تن از دانشجویان از میان جمعیت، خواستار فرصتی برای بیان صحبتهایشان شدند. این حركت با واكنش برخی برگزاركنندگان مراسم روبرو شد كه آنها را دعوت به نشستن میكردند، اما رهبر با اشاره به یكی از همان جوانها گفتند: «آن آقایی كه ایستاده بودند و نشاندنشان! شما بفرمائید...» دانشجوی جوان بلند شد و شروع كرد به حرف زدن. صدایش از آنجا به گوش رهبر نمیرسید؛ پشت تریبون آمد و پس از معرفی خود، سخنانش را آغاز كرد. حرفهایش نسبت به سخنرانهای قبلی رنگ و بوی دیگری داشت.
ابتدا از عملكرد صدا و سیما پیرامون حوادث اخیر انتقاد كرد و با بیان مثالی از رهبر پرسید: «آیا صدا و سیمای ما تصویر درستی از كشور و جهان ارائه میدهد یا تصویری غیرواقعی و كاریكاتورگونه؟ آیا صداو سیما به عقاید مختلف اجازهی دفاع از خودشان را میدهد؟ عقایدی كه بهخصوص در همین رسانه مورد نقد و یا حتی حمله قرار میگیرد؟
آیا صدا سیمای ما نقلقولی كه از افراد میكند و یا رویدادهایی كه روایت میكند، وفادارانه و منصفانه است؟»
بخش دوم سخنان وی موضوع نقد رهبری بود. «من شاید چهار-پنج سال است كه به صورت جدیتر روزنامه میخوانم و مجلات را مطالعه میكنم. این مدت واقعاً به یاد نمیآورم كه مطلبی را با عنوان نقد رهبری خوانده باشم ... نقد رهبری را هم به شكل عمومی میشود مطرح كرد و هم به صورت خاص در مجلس خبرگان. من احساس میكنم اگر چنین نشود، این شرایط منجر به نفاق و كینه میشود؛ مثلاً یك چیزی كه در ابتدا یك انتقاد ساده است، چون بستر مناسبی برای بیان پیدا نمیكند، ممكن است جنبهی مغرضانه به خود بگیرد و كمكم بیانصافی هایی پیدا شود.» سخنانش طولانی شده بود. از آقا خواست تا باز هم ادامه دهد و پاسخ شنید: «من موافقم كه شما ادامه بدهید. وقت از اول هم تمام شده بود، ولی شما ادامه بدهید...»
تشكر كرد و اینبار صحبتهایش را با انتقاد از چگونگی برخورد نیروی انتظامی با تجمعات پس از انتخابات ادامه داد: «اگر مقداری روشهای اقناعیتر داشتیم و از خشونت به جز در موارد ضرورت استفاده نمیكردیم، نظام ما بقای بهتری نداشت؟ آیا مردم متحدتری نداشتیم؟ چون وحدت واقعی به نظر من بیش از اینكه با نصیحت حاصل شود نتیجهی رفتار مردم با حكومت و رفتار حكومت با مردم است و رفتار مردم با همدیگر است.».../
به نقل از موج سبز آزادی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۸ نظر:
درود
اکنون هر چه خواهی بکن به ستم، بگیر، ببند، بزن، بکش، ولی نکن خیال خام، که می کنی تو این " چراغ " را خاموش .....
من به چشمهای بیقرار تو قول میدهم
ریشههای ما به آب
شاخههای ما به آفتاب میرسد
ما دوباره سبز میشویم
چه کسی میخواهد من و تو ما نشویم ؟! خانه اش ویران باد ...
سیزده آبان سبز ما در راه است ...
پاینده ایران[گل]
این آقا محمود پا در راهی گذاشته که منافقین قبلا رفته اند و آن راه خیانت است .
کاش که امام خامنه ای حکم جهادم دهد .
کار آقای محمود وحید نیا واقعا قابل تحسین بود
انگار سنگینی حرف دل یک ملت رو فریاد زده باشه
من که دلم خنک شد
بهشون افتخار می کنم
و امیدوارم مشکلی براشون پیش نیاد
.....
سلام و درود ...
کارم به کجا رسیده که شما هم می گین کجایی !!! ( نیشخند )
تو دانشگاهم ... یه چن وقت دیگه می آپیم ( نیشخند )
هويت يك وبلاگ متعلق به سازمان جاسوسي آمريكا (سيا) كه با نام «ما اهل كوفه نيستيم، علي تنها بماند» فعاليت مي كرد، افشا شد.
اين وبلاگ كه دو ماه پيش در پايگاه Worldpress تاسيس شد، ابتدا با قرار دادن عكسي از مقام معظم رهبري و آرم سپاه پاسداران در لوگوي خود، و نيز انتشار اخباري با مضامين ظاهراً انقلابي، سعي در جذب مخاطب كرد.
وبلاگ ياد شده كه فعاليت خود را با نام رضا مهدوي نيا فرزند شهيد مصطفي مهدوي نيا پي گرفت، سرانجام در روز 15آبان مطلبي روي خروجي خود قرار داد كه بلافاصله در سايت هاي ضدانقلاب و نيز سايت هاي منتسب به گروهك سبز اموي (مانند بالاترين و موج سبز) با آب و تاب فراوان منعكس شد.
در اين مطلب آمده بود:«روز شنبه نهم آبانماه جلسه اي در پايگاه بسيج به دعوت فرمانده پايگاه داشتيم كه در آن جلسه، راهكارها و روش هاي مسالمت آميز برخورد با اغتشاشگران مراسم 13 آبان از سوي فرمانده پايگاه قرائت شد و در پايان جلسه يك ساعت و نيمه از سوي فرمانده به هر يك از اعضاي فعال بسيج پايگاه مبلغ چهارصد هزار تومان بصورت چك پول نقداً پرداخت شد كه رسيد آن نيز گرفته شد كه پرداخت اين مبلغ در پايان چنين جلسات بي سابقه بود.»!!
به دنبال اين دروغ پراكني، وبلاگ «جنبش سبز علوي / سبز نبوي» طي يك تحقيقاتكامپيوتري در پي يافتن هويت گردانندگان اين وبلاگ برآمد.
اين وبلاگ نويس بسيجي با جستجوي آدرس IP وبلاگ منتسب به فرزند شهيد و موقعيت جغرافيايي نويسندگان آن، دريافت كه تمامي مطالب منتشر شده در اين وبلاگ از شهري به نام پلانو (Plano) در ايالت تگزاس آمريكا آپلود شده است! به دنبال افشاي هويت وبلاگ آمريكايي، گردانندگان،بلافاصله آن را از روي شبكه اينترنت حذف كردند، اما جالب اينكه مطالب آن هنوز در سايت هاي حامي ميرحسين موسوي موجود است.
حمله به نيروهاي بسيج و بي اعتبار كردن سپاه پاسداران همواره در دستور كار سازمان جاسوسي آمريكا بوده است، اما اين شيوه كودكانه فريب افكارعمومي احتمالا ناشي از آن است كه به زعم آمريكايي ها و نوچه هاي داخلي آنها، مي توان جوان ايراني را با تله هايي از اين دست به دام انداخت؛ حذف سريع وبلاگ انحرافي از اينترنت نشان داد كه گويا سازمان سيا فهميده است كه «نمي توان»!
گفتني است كه نيروهاي مومن و متعهد و مخصوصاً جوانان بسيجي و حزب اللهي هوشيارتر از آنند كه مطالب و اخبار يك رسانه را حتي اگر تابلوي ارزشي داشته باشد، بدون توجه به محتوا و مقايسه آن با خط امام و رهبري بپذيرند.
بابا بس کنید این مزخرف حرف زدن ها رو یه ضرب المثل هست که میگه ( عروس مردنی گردن مادر شوهره ) هر غلطی که میکنین و مردم اعتراض میکنن فوری یه انگ می چسبونین که جاسوس امریکا بوده و هزاران حرف دیگه . ای جوان غیور ایرانی آقای محمود وحیدی نیا تو آبروی این ملتی که دنیا به تو افتخار میکنه تو خامنه ای رو به لجن کشیدی تو قهرمانی تو کاوه آهنگر زمانی . و به وجود تو افتخار میکنیم ای مرگ بر خامنه ای ای مرگ بر بسیج و سپاه مزدور و هوادارانش که اینقد بی شرم هستن . دورود به شرف دانشجویان غیور ایران و محمود وحیدی نیا
سلام این دولت برایه همه چی پول دارند ولی نه برای یارانهها . هی میگن نیروی هستهای تو نگو ما باید از حالا به بعد هسته بخوریم چون از خورشت الو فقط هستش گیرمون میاد. ما نیروی هستهای میخواهیم بزنیم تو سرمون. نه قدرت خرید داریم نه میتونیم از حالا با بعد جایی برویم چون اقایون بنزین را حسابی بالا بردند. آقای احمدینژاد حق نفت ما که گفتی سر سفره هر خانواده ایرانی میاری کو؟ همه رو دادید به عربهای سنی تو غزه بخورند تا عکستون رو همهجای فلسطین بزنند. نه نیروی اتممیت رو میخواهیم نه کمکت به غزه. یادت نره که همین ما بسیجیهایی که همه یارانهها رو ازشون بریدی ما باعث شدیم که جنابعالی هنوز رئیس جمهور باشید.
ارسال یک نظر